کارگران، کم درآمدها و کشاورزان بدون آب خوزستان که زمینها و گاومیشهایشان به تاراج رفته است امروز اصولاً به کرونا و سلامت خود نمیاندیشند چون نمیتوانند بیندیشند و در مناطق محروم دیگر مثل سیستان و بلوچستان نیز پرداخت هزینههای تامین سلامت برای مردم محروم اساساً ممکن نیست!
به گزارش خبرنگار ایلنا، آنچه این روزها اتفاق افتاده را «توالی بحرانها» نام نهادهاند؛ بیکفایتی، بیتدبیری و انباشت تصمیمهای مدیریتی غلط، کار را به جایی رسانده که علاوه بر بحران شدید کرونا که مدیریت نکردن آن و اهمال در امر واکسیناسیون، بیمارستانهای اکثر شهرهای کشور را به مرز اشباع رسانده، به هر گوشه که نظر میاندازیم یک بحران دیگر مثل قارچ سر از خاک بیرون آورده و در حال بلعیدن آسایش مردم است.
در خوزستانِ تشنه و جان به لب رسیده، کارگران مجتمعهای بزرگ مانند نیشکر هفت تپه میگویند “وقتی آب نیست وقتی آسایش و رفاه نیست ما کارگران نیز به این نابسامانیها معترض هستیم.”
برای بحران اخیر خوزستان، کارشناسان دلایل و توجیهات بسیاری میآورند از خشک شدن هورالعظیم به دلیل استخراج بیامانِ نفت و گاز گرفته تا طرحهای ناکارآمد انتقال آب که موجب شده امروز کارون به گل بنشیند و نفسهای آخر را بکشد. در چنین شرایطی دو واقعیت مسلم وجود دارد: اول اینکه روی هم انباشته شدن سوءمدیریتها در سالها و دهههای اخیر موجب شده که بحرانی پس از بحران دیگر در راه باشد و هر بحرانی به مرحلهی حاد خود برسد و طاقت مردم را طاق کند و دو اینکه، در همه این بحرانهای اخیر، این فرودستترین طبقات مردم هستند که به ناچار و ناخواسته بیشترین هزینهها را میپردازند، بار سنگین بحرانها همگی بر دوش فرودستان افتاده است، بر دوش کشاورزان بیآب و درگیر خشکسالی، بر دوش کارگران کم درآمد، بر دوش زنان سرپرست خانوار و دستفروشان و بنزین فروشان و بر دوش ارتش انبوهی از بیکاران مناطق محروم!
یک کشاورز خوزستانی که گاومیشهایش در بحران بیآبی اخیر تلف شدهاند، در این رابطه به بار سنگینی که بر دوش او و دیگر کم درآمدهای این استان زرخیر تحمیل شده اشاره میکند و میگوید: یک گاومیش برای منِ کشاورز به قیمت «جان» است چند ده میلیون تومان میارزد. من کشاورز ترجیح میدهم جانم را بگیرند تا گاومیشهایم را. امروز مثل این است که عزادار بچههایم باشم چون با نبودن گاومیشها انگار فرزندانم دیگر نیستند.