۲۰ مهر، ۱۴۰۰

روز جهانی دختران خردسال؛ کودکی‌های از دست رفته با ازدواج

 

مریم دهکردی

***

«دختر خان بودم. پدرم یکی از زمین‌داران بزرگ شهرمان بود. من عاشق درس و مدرسه بودم و بعد از مدرسه هم توی خانه بند نمی‌شدم. با پدر و برادرهایم می‌رفتم سوارکاری یا روی درخت‌ها برای خودم بازی می‌کردم. پیشکار پدرم که چشم مراقب برای فرزندان خان بود، وقتی دید من توی خانه بند نمی‌شوم، زمزمه برای شوهر دادنم را شروع کرد.»

ملوک از خانواده‌ای برخوردار و با مکنت بود. او می‌گوید اتفاقا این رفاه اقتصادی یکی از دلایل تبعیض میان او و دیگران بود: «پدرم و بقیه مدام نگران بودند که من دختر سر به هوا  را بدزدند یا بلایی سرم بیاورند؛ برای همین هم برادرم در یک مهمانی با یکی دیگر از اهالی تراز اول شهر، وقتی شنید پسر حاج‌آقا قصد ازدواج دارد؛ گفت دختر خوبی برایشان سراغ دارد. وقتی پرسیدند کی؟ گفت: خواهرم. این‌طوری شد که در ۱۴ سالگی نشستم پای سفره عقد.»

ملوک فرزند اول خود را در ۱۵ سالگی به دنیا می‌آورد: «در شش ماهگی پسرم که خیلی هم زیبا بود، بیمار شد و از دنیا رفت. همه گریه می‌کردند. بیش از همه همسرم. من اما آن‌قدر در طول شش ماه خسته شده بودم که انگار خیالم راحت شده باشد. یک هفته خوابیدم. همه فکر می‌کردند از غصه مردن بچه خوابیده‌ام.»

دلایل ازدواج کودکان و تداوم آن از گذشته تا امروز تنوع شگرفی دارد. آداب و رسوم فرهنگی، اعتقادات مذهبی، اختلاف طبقاتی، تحصیلات، پدرسالاری و «ناموس‌پرستی» مردان از عمده‌ترین دلایل تداوم ازدواج کودکی در جامعه ایران هستند.

«سعید پیوندی» با مقایسه شرایط ازدواج کودکی امروز با دهه بیست در ایران به ایران‌وایر می‌گوید: «اگر کودک‌همسری را مثل هر پدیده اجتماعی دیگری با فاکتور زمان بررسی کنیم، متوجه می‌شویم انتظارات و اهداف زندگی در نسل‌های مختلف یکسان نیست. در دوران مادربزرگ‌های ما طبعا تنها سرنوشت زندگی زنان ازدواج بود. شما در نظر بگیرید در دوره‌ای که نه امکان تحصیل برای اکثریت زنان حتی زنان طبقه برخوردار جامعه وجود داشت، نه امکان حضور در بازار کار داشتند و نه اجتماع آن‌ها را آن‌چنان که باید در کنار مردان می‌پذیرفت؛ چه باید می‌کردند؟ طبعا به دنبال آن بودند که مستقل شوند و مستقل شدن به معنای از خانه پدر رفتن تنها با ازدواج و بچه‌دار شدن ممکن بود. زن در سایه بود و حتی در تخیلش هم نمی‌توانست نقش دیگری جز دختر، خواهر، مادر و همسر تعریف کند.»