۲۸ مهر، ۱۴۰۰

گزارشی از زندان، شکنجه و تجاوز؛ زنانی که دربرابر جمهوری اسلامی ایستادند

 

فهرست زنان زندانی سیاسیکه جمهوری اسلامی با زندان و شکنجه نتوانسته صدای آن‌ها را خاموش کند، بلندبالا است

آنچه قلیان در شرح وضعیت زندانیان زن در زندان‌های اهواز و بوشهر نوشت، به سندی از اوج بی‌رحمی در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد

مروری بر تاریخ مبارزه‌های سیاسی، اجتماعی و عقیدتی علیه اجبار، محدودیت و تبعیض نشان می‌دهد که نقش زنان در این جریان چنان پررنگ است که دست‌کم در دهه‌های اخیر، اعتبار این مقاومت را باید بیشتر به نام آنان سند زد. مسئله مبارزه این زنان تنها ایستادگی برابر سرکوب نبوده، بلکه اصل موضوع نپذیرفتن بی‌عدالتی به هر قیمتی است که سبب شده روایت مقاومت آن‌ها الهام‌بخش باشد.

از ابتدای انقلاب ۵۷ و سال‌های هولناک دهه ۶۰، این زنان بودند که با افشای تجاوزها و شکنجه‌های فوق تصور انسانی در زندان‌ از جنایت‌ها درون این مکان‌ها پرده برداشتند. همان‌طور که نخستین اعتراض بزرگ به محدودیت‌های شهروندی در جمهوری اسلامی ایران را نیز زنان برپا کردند. به این ترتیب در طول دهه ۶۰، موضوع شکنجه و تجاوز عوامل امنیتی به زندانیان زن در جمهوری اسلامی ایران و مقاومت آن‌ها بارها در جوامع بین‌المللی و سازمان عفو بین‌الملل تایید شد؛ هرچند محدودیت‌های رسانه‌ای اجازه نداد نام همه زنانی که در این مسیر ایستادگی و مقاومت کردند در یادها بماند.

اما در دو دهه اخیر، از میان صدها روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی، اجتماعی و مدنی، زنانی به‌ دلیل مقاومت، افشاگری و ایستادگی در زندان و شجاعت مثال‌زدنی در افشای شکنجه و تجاوز سازمان‌یافته به شهرت رسیدند. نسرین ستوده یکی از این افراد است که سال ۱۳۸۹ و پس از بازداشت غیرقانونی دست به اعتصاب غذا زد. گروهی از فعالان مدنی و برخی از موکلان او در شرایطی که جانش در خطر بود، با انتشار نامه‌ای شکستن اعتصاب غذای او را خواستار شدند و در نهایت، ستوده پس از ۲۸ روز به این اعتصاب پایان داد.

این وکیل دادگستری سال ۱۳۹۱ بار دیگر با اعتصاب غذایی ۴۹ روزه خبرساز شد. او این بار لغو حکم ممنوع‌الخروجی دخترش را می‌خواست. همسر نسرین ستوده در این دوره درباره وضع جسمانی‌ او گفته بود: «اکنون (وخامت) وضع جسمی‌اش به حدی رسیده است که بعید می‌دانم تا ملاقات بعدی بتواند سرپا باشد. سرگیجه، اختلال بینایی، نداشتن تعادل در راه رفتن و فشار پایین علائم هشداردهنده وخامت حال او است؛ در کنار لاغری مفرط.»

در نهایت، بعد از پذیرش خواسته‌ها، او به این اعتصاب غذا هم پایان داد. ستوده که به ۱۱ سال زندان محکوم شده بود، از داخل زندان هم اعتراض به وضعیت دیگر زندانیان را رها نکرد. او به همین دلیل به «صدای بیدار زندان» شهرت یافت.

سال ۱۳۹۲، پس از آنکه ستوده با بخشودگی دوران حبس خود آزاد شد، حکومت هرگز گمان نمی‌کرد با وجود داشتن حکم محکومیت طولانی‌مدت فعالیت‌های مدنی را ادامه دهد. اما ستوده بازهم یک فعال مدنی پیگیر حقوق محکومان و زندانیان بود؛ به طوری که سال ۱۳۹۷ بار دیگر بازداشت و این بار به ۳۸ سال زندان محکوم شد.

در سال ۱۳۹۹، اعتصاب غذای مجدد ستوده در اعتراض به برخوردهای فراقانونی و بی‌اعتنایی متولیان امر به حق آزادی مشروط زندانیان نشان داد که اراده و ایستادگی این زن شکسته نمی‌شود. او از جمله نویسندگان نامه‌ای بود که در آن اصلاح‌ناپذیر بودن ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران اعلام شده بود و انتخاباتی آزاد تحت نظارت سازمان ملل را درخواست می‌کرد.