“سالمند کارگری” واژهای است که رسانههای ایران برای روایت وضعیت زندگی، فقر و مشکلات سالمندان در این کشور به کار گرفتهاند. گزارشهایی که به مناسبت روز جهانی سالمندان در ایران منتشر شده، بر سرنوشت تلخ آنها پرتو میافکند.
شمار سالمندان در ترکیب جمعیتی ایران در حال افزایش است. این در حالی است که سامانه اجتماعی این کشور قادر به تامین نیازهای سالمندان نیست. کسانی که پس از دهها سال کار و زحمت ناگزیر هستند در ایام سالخوردگی همچنان کار کنند.
روز اول اکتبر (نهم مهر) روز جهانی سالمندان است. رسانههای جمهوری اسلامی ایران نیز با انتشار گزارشهایی به گوشههایی از زندگی سالمندان در این کشور پرداختهاند.
روزنامه “همشهری” بر روی خروجی سایت خود گزارش تکاندهندهای از وضعیت زندگی شماری از سالمندان منتشر کرده است. حکایتی که آنها از زندگی و سرنوشت خود بیان میکنند نمونهای است از سرنوشت میلیونها شهروند سالخورده این کشور.
دستان لرزان و چشمان کمسو
خبرنگار این روزنامه پای صحبت چند تن از سالمندانی نشسته است که بهرغم داشتن «موهای سفید، دستانی لرزان، چشمانی کم سو و قدمهایی آهسته دستفروشی میکنند، مسافرکش هستند یا به کارگری در کارگاههای کوچک تن دادهاند.»
یکی از آنها “جمال آقا” است که میگوید امیدش را به بهبود شرایط از دست داده است. او چند روز پیش سناش از مرز هفتاد گذشته است و آثار و عوارض بیماریهای متفاوتی را در پیکر خود حمل میکند. میگوید: «هم فشارخون و هم قند دارد و یکبار هم سکته قلبی کرده، دکتر به او گفته نباید خودش را زیاد خسته کند…آلودگی هوا برایش مثل سم است، باید برود یک جای خوش آب و هوا زندگی کند.»
خودش به خبرنگار این روزنامه گفته است که فاصلهاش تا رسیدن به خط فقر ۵ تا ۶ میلیون تومان است. مجبور به مسافرکشی شده است. میگوید در ایام سالخوردگی ناگزیر شده «چند برابر دوران جوانیاش» کار کند.
سالمند دیگر، با دستانی لرزان، جعبهای در دست گرفته و در مترو کلوچه میفروشد. او خیاط لباس زنانه بوده که پس از آنکه بیناییاش کاسته شده، ناگزیر به فروش کلوچه روی آورده است. میگوید تردیدی ندارد و مطمئن است که باید تا «دم مرگ» کار کند.
خبرنگار از زنی مینویسد که ۸۰ ساله است و در زیر پل عابر پیاده یکی از میدانهای تهران لیف و اسکاچ میفروشد. برایش سرما و گرما مهم نیست. تابستان و زمستان همان جا میایستد و کار میکند. فلج هم شده است. پای چپش از کار افتاده. میگوید ۱۵ سال پیش عمل جراحی داشته و از گردن تا کمر جراحی شده است. نه بیمه دارد و نه حقوق بازنشستگی.
او میگوید: «بیمه ندارم. مریض هم بشوم دکتر نمیروم. هزار درد دارم. چشمهایم هم آب مروارید آورده، اما هزینه جراحی و عمل زیاد است. یک ساعت که لیف میبافم، چشمهایم از درد، به سردرد میرسد. اما چه کنم؟»
وضعیت دشوار زندگی
برای این وضعیت دشوار زندگی در بین سالخوردگان ایران واژهای پیشبینی شده است: «سالمند کارگری». علی دهقانکیا رئیس کانون بازنشستگان تامین اجتماعی استان تهران است.
او میگوید، آمار دقیقی از سالمندان شاغل وجود ندارد. به خبرنگار همشهری گفته است که «بیشتر از یکسوم بازنشستگان تامین اجتماعی حداقلبگیر هستند. یعنی باید با ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان در یک ماه زندگی کنند.»
خودش میگوید، این پول برای تنها ۱۰ روز کفایت میکند و بازنشستگان ناگزیرند برای ۲۰ روز دیگر ماه کار کنند. اوضاع در بخشهایی از ایران حتی وخیمتر از آن است.
احمد دلبری، رئیس انجمن سالمندان ایران حتی گفته است که ۵۵ درصد سالمندان درآمد و مستمری ندارند. خبرنگار خبرگزاری کار ایران “ایلنا” در گزارشی که به مناسبت روز جهانی سالمندان منتشر کرده فقر در جامعه سالمندی را دو برابر سایر ردههای سنی در ایران میداند.
میزان فقر در بین زنان سالمند بیشتر از مردان است. ۴۰ درصد زنان سالمند در فقر زندگی میکنند. شمار سالمندان تهیدست در برخی از استانها بهمراتب بیشتر از استان مرکزی است.
در سیستان و بلوچستان ۷۰ درصد سالمندان زیر خط فقر روزگار میگذرانند و حدود ۸۸ درصد ساکنان روستاها از بیمه بازنشستگی بیبهرهاند.
این در حالی است که سهم سالمندان در کل جمعیت ایران در حال افزایش است. فرشاد شریفی، معاون پژوهشی مرکز تحقیقات سلامت سالمندان میگوید که نرخ جمعیت سالمندان ایران در پنج دهه گذشته دو برابر شده و از ۵ درصد به ۱۰ درصد در کل جمعیت کشور رسیده است.
او حتی پیشبینی کرده است که نرخ جمعیت سالمندان در ۵۰ سال آینده سه برابر شده و «در سال ۱۴۵۰ به حدود ۳۰ درصد برسد.»
این در حالی است که مسئولان جمهوری اسلامی هیچ برنامهای برای تامین نیازهای سالمندان ندارند. باید یادآور شد که تورم شدید حاکم بر کشور، با گذشت زمان بر فقر و فاقه سالمندان میافزاید.
“جمال آقا” گفته است که پیش از آن یک روز مسافرکشی برای خرید یک کیلو گوشت کفایت میکرد، اما این روزها با این پول تنها میتواند دو کیلو میوه بخرد.
مشکلات و فقر سالمندان در سایه پیامدهای همهگیری کرونا ابعاد بس وسیعتری یافته است. برخی حتی قادر به مسافرکشی و دستفروشی نیز نبودهاند.