جای جای بلوطزارهای زاگرس بیش از ۲۰ روز با آتش دستبهگریبان بود و هر بار که آتش جان میگرفت، چهره دودزده مردان و زنانی که درمانده از مبارزه با شعلهها، با شاخههای درختان بر سر آتش میکوبیدند تا آن را مهار کنند، تصویر ثابت این روزها بود.
گروه بزرگی از جنگلبانان منطقه، روستائیان و طرفداران محیطزیست در چند استان شبانهروز روی شیب تند کوهستان بر سر آتش کوبیدند، اما دوشنبه نوزدهم خرداد وقتیکه خبرنگاران از رییس سازمان حفاظت از محیطزیست درباره میزان آتشسوزی پرسیدند، «عیسی کلانتری» درحالیکه هنوز آتشسوزی در برخی مناطق ادامه داشت، گفت که کمتر از ۱۵۰۰ هکتار از فروردین تاکنون دچار آتشسوزی شده است.
او اضافه کرد: آتشسوزی در همه جای دنیا وجود دارد و نباید بزرگنمایی کرد.
۱۵۰۰ هکتاری که رییس سازمان حفاظت از محیطزیست عنوان کرد مساحت کمی نیست، اما همین میزان از آتشسوزی نیز بسیار کمتر از واقعیت است. روز ۲۲ خرداد دکتر «مهدی معتق»، استاد دانشگاه لایبنیتز در هانوفر آلمان، با آنالیز تصاویر ماهوارهای در کانال تلگرام خود نوشت که فقط در محدوده سدهای کوثر و مارون تقریبا ۷۰۰۰ هکتار از پوششهای گیاهی در ارتفاعات زاگرس در آتشسوزیهای خرداد ۱۳۹۹ سوختند.
هزاران هزار هکتار از پوشش گیاهی مناطق مختلف زاگرس طی حدود سه هفته از بین رفته، رسانهها و مقامهای محلی از نبود امکانات ساده برای خاموش کردن آتش انتقاد میکنند، اما رییس سازمان محیطزیست معتقد است که موضوع بزرگنمایی شده است.
اهمیت نابودی هر هکتار از بلوطزارهای زاگرس و نگرانی رسانهها و فعالان محیطزیست از میزان آتشسوزیها وقتی معنا پیدا میکند که ارزش پوشش گیاهی زاگرس سنجیده شود. مواردی که کارشناسان بهطور کوتاه و مختصر به آن اشاره میکنند نشان میدهد که پوشش گیاهی رشتهکوه زاگرس دستکم برای نیمی از کشور اهمیت حیاتی دارد و ضامن تداوم زندگی شهری، روستایی و کوچنشینی این نیمه از ایران است.
کارخانه تولید آب
نخستین و مهمترین اهمیت پوشش گیاهی زاگرس برای کشور ایران، قابلیت تولید آب آن است. طبق برآورد کارشناسان، بیش از ۴۰ درصد آب شیرین کشور از منطقه رویشی زاگرس که حدود ۶ میلیون هکتار گستردگی دارد، تامین میشود.
«ناصر کرمی»، اقلیمشناس، درباره نقش پوشش گیاهی زاگرس در تولید آب به ایرانوایر گفت: «یکی از مهمترین نقشهای اکولوژیک پوشش گیاهی زاگرس این است که منابع آب را تامین میکند. با از بین رفتن پوشش گیاهی، آب در ارتفاعات ذخیره نمیشود و خطر وقوع سیل در پاییندست زاگرس بهشدت افزایش مییابد. فراموش نکنید که زاگرس مثل یک اسفنج آب را جذب میکند و بعد این آب را به مناطق پیرامون خودش میفرستد. محدوده بزرگی از ایران وابسته به آبی هستند که از زاگرس تامین میشود و این توان ذخیرهسازی آب زاگرس با نابودی جنگلهای آن کاهش پیدا میکند.»
«محمد درویش»، کارشناس محیطزیست و عضو هیاتعلمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، نیز به ایرانوایر میگوید که زاگرس مهمترین عامل تولید آب شیرین در ایران است. ۴۵ درصد آب شیرین ایران از رویشگاههای زاگرس تامین میشود؛ یعنی درواقع آب رودهای کارون، جراحی کرخه، مارون، زایندهرود، کشکاب، گاماسیاب، زیرینهرود، سفیدرود، زاب، سیروان و سیمینهرود.
او اضافه میکند: «اغلب رودخانههای مهم ما از رشتهکوه زاگرس سرچشمه میگیرد و اگر این رویشگاهها از بین برود، احتمال اینکه یک موج مهاجرت از غرب به مرکز ایران، یعنی جایی که خود با کمبود آب مواجه است، صورت بگیرد زیاد است؛ بنابراین پوشش گیاهی زاگرس از این نظر اهمیت راهبردی دارد.»
عامل ماندگاری و تداوم مدنیت در نیمه غربی ایرانزمین
علاوه بر اینکه رودخانههای بزرگ و مهم ایران که عامل شکلگیری بسیاری از سکونتگاههای باستانی ایران بودهاند از زاگرس سرچشمه گرفتهاند، این رشتهکوه و پوشش گیاهی آن به دلایل مختلف عامل تداوم تمدن در نیمه غربی ایران بوده است.
به گفته ناصر کرمی تا حدود ۲۰۰ سال پیش، بیشتر مردم ایران یا کوچنشین بودند یا روستائیان و شهرنشینانی بودند که از کوچنشینان بهره میبردند. پدیده کوچ عمودی در طول سالها باعث میشد که زندگی دوگانه در ایران وجود داشته باشد. به این صورت که هر وقت سپاه متجاوزی به ایران حمله میکرد و در دشتها پیروز شد، مردم به کوهستانها پناه میبردند و بعد به دشتها برمیگشتند. این اقلیمشناس اضافه کرد که زاگرس همیشه به مردم پناه داده است و کوچنشینان بخشی از مردم ایران بودند که هیچگاه تسخیر نشدند چون راه بقا در کوهستان را میدانستند.
پوشش گیاهی زاگرس منافع اقتصادی و زیستمحیطی متعددی نیز دارد. علاوه بر اینکه بخش مهمی از گوشت قرمز ایران از توسط عشایر و دامداران این منطقه تامین میشود و درواقع به گفته رییس مرکز جنگلهای خارج از شمال سازمان جنگلها و مراتع بیش از نیمی از دام کشور در این منطقه وجود دارد. محمد درویش نیز توضیح میدهد که جنگلها و مراتع زاگرس آب قناتها و سفرههای زیرزمینی را که به مصرف کشاورزی میرسد، تامین میکنند.
او میگوید: «پوشش گیاهی زاگرس یکی این از عوامل تولید اکسیژن است، فرسایش خاک و ریزگردها را مهارمیکند به تعدیل اقلیمی کمک میکند و تنوع زیستی را حفظ میکند.»
علاوه بر این، به گفته آقای درویش، جنگلهای زاگرس به حفظ جمعیت پرندگان کمک میکنند و این پرندهها میتوانند با آفات مقابله کرده و خاک را حاصلخیز کنند. جنگلها میتوانند به رونق گردشگری کمک کنند که بخشی از درآمد آن به جامعه محلی میرسد. جنگلها به تعدیل اقلیمی کمک میکنند و ظرفیت گرمایی را بالا میبرند، کمک میکنند که تفاوت دمای شب و روز کم شود و بهاینترتیب باعث میشوند که نیاز اقلام کشاورزی به آب کاهش پیدا کند.
درواقع تمام آن چیزی که ساکنان منطقه زاگرس و دشتهای پاییندست آن برای تداوم حیات و تمدن خود نیاز دارند، با وجود جنگلهای زاگرس و مقابله با ویرانی آن، تضمین میشود.
در مقابل، به گفته این کارشناسان، با از بین رفتن جنگلها و پوشش گیاهی زاگرس، فرسایش خاک افزایش یافته و پدیده ریزگرد شدت میگیرد، منابع آب بهشدت کاهشیافته و زندگی برای میلیونها نفر در این منطقه و اطراف آن دشوارتر میشود.
ناصر کرمی توضیح میدهد که زاگرس یک رشتهکوه جوان است و درهها و پرتگاههای یو شکل دارد. اهمیت پوشش گیاهی در چنین جایی در این است که از خاک حفاظت میکند. اگر پوشش گیاهی این منطقه از بین برود، پدیدههای رانش زمین و زمینلغزه رخ میدهد که هم میتواند برای سکونتگاههای انسانی خطرناک باشد و هم برای تاسیسات انسانی مانند جاده.
علاوه بر همه اینها، زاگرس زیستگاه و رویشگاه بخشی زیادی از گونههای گیاهی و جانوری ایران است و نابودی جنگلها میتواند این زیستگاهها را از بین ببرد.
شمار جنگلبانان زاگرس، یکبیستم استاندارد جهانی
اما از این پهنه بزرگ نسبتا سرسبز که بستر مناسب زندگی و فعالیت اقتصادی را در بیش از نیمی از کشور فراهم آورده است، چگونه محافظت میشود؟
اگرچه مشکلات رویشگاههای زاگرس فقط به آتشسوزی ختم نمیشود، اما آتشسوزیهای خرداد امسال نشان داد که دستگاههای دولتی آمادگی و امکانات لازم برای خاموش کردن آتش گسترده در مناطق دور از دسترس و سختگذر را ندارند.
ناصر کرمی میگوید که درواقع منطقهای چون زاگرس باید به امکانات مراقبتی و پاسگاههای محیطبانی و جنگلبانی کافی مجهز باشد. به گفته او امکانات پایش در چنین منطقه که معمولا سخت گذر و دور از دسترس است، بسیار مهم است؛ امکاناتی چون تصاویر ماهوارهای و پایش با پهپاد.
او همچنین تاکید میکند که تعداد متوسط جنگلبان در ایران در مقایسه با استاندارد جهانی پایین است و در منطقه زاگرس این تعداد حتی کمتر از مناطق دیگر است. این موضوعی است که بهمن افراسیابی، معاونت حفاظت و امور اراضی سازمان جنگلها و منابع طبیعی ایران نیز به آن اذعان دارد. او سال گذشته گفت که در استاندارد جهانی از هر ۲ هزار هکتار جنگل یک نفر نیروی انسانی مراقبت میکند در حالی در ایران هر نفر از ۴۰ هزار هکتار جنگل حفاظت میکند.
ناصر کرمی با توجه به کمبود جنگلبان میگوید که برنامهای که اجرای آن در این مناطق بسیار مهم و موثر است، تشکیل جنگلبانهای محلی و آموزش آنها است؛ مردم محلی که به گفته او باید آموزشدیده و متشکل باشند و به ابزارهایی دسترسی داشته باشند؛ مثلا جایی در روستاها برای قرار دادن ابزار اطفای حریق در نظر گرفته شود. این افراد باید بهسرعت قابل فراخوانی باشند و هر بار که به ماموریت میروند مبلغی به آنها تعلق بگیرد.
اهمیت آموزش، سازماندهی و تجهیز مردم محلی در آتشسوزیهای اخیر در خائیز و دیگر مناطق زاگرس به چشم خورد؛ جایی که خبرنگاران حاضر در منطقه تصاویر مردان و زنان روستایی را منتشر کردند که در کنار جنگلبانان با دستخالی و تنها با چند شاخه درخت روی شیب تند کوهستان برای خاموش کردن آتش تلاش میکردند.
از سوی دیگر، محمد درویش توضیح میدهد که آتش سهم زیادی در تخریب رویشگاههای زاگرس ندارد، بلکه عوامل متعدد دیگری بهشدت جنگلها و مراتع این منطقه را تهدید میکند.
او میگوید: «جنگلهای زاگرس بیشتر از آتشسوزی از تغییر کاربری اراضی، سمقگیری، چرای بیشازحد دام، کشاورزی زیر اشکوب جنگل، ریزگردها، سدسازیهای، خطوط انتقال برق و آب و از جاده کشیهای غیراصولی ضربه میخورند؛ از ویلاسازی، زمینخواریها و همچنین بیماریهایی مانند سوسک چوبخوار و بیماریهای قارچی ضربه میخورند.»
وقتی به این موارد قطع درختان بلوط برای تولید زغال را نیز اضافه کنیم، به کلکسیونی از اقدامات ویرانکننده میرسیم که پوشش گیاهی پهنهای ۶ میلیون هکتاری را تهدید میکند؛ پهنهای که سرسبز بودن آن ضامن تداوم حیات میلیونها نفر در نیمه غربی ایران است اما همچنان اگر گوشهای از آن آتش بگیرد برای فرستادن بالگرد امدادرسان باید روزها نامهنگاری کرد و در حسرت رسیدن هواپیمای آبپاش به عکس افتتاح آن توسط وزیر دفاع خیره شد.