بیش از ۱۵ سال از قانون ممنوعیت زبالهگردی میگذرد
زبالهگردی مدتهاست که مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است. بسیاری از کارشناسان حوزه علوم اجتماعی و حتی مردم عادی، این پدیده را به عنوان زخمی عمیق بر پیکر جامعه ایران میدانند. با این حال، این مسئله تا به حال بیپاسخ مانده است. موضوع تنها محدود به دولت فعلی نیست. زبالهگردی عمری طولانی دارد و البته در ایران با عوارض بیشتری نیز همراه است. مقوله استفاده از کودکان به عنوان نیروی کار برای جمعآوری زبالههای ارزشمند، بارها مورد توجه فعالان اجتماعی قرار گرفته است. ولی تلاشهای این افراد دلسوز هنوز به ثمر ننشسته است.
خطر این ماجرا زمانی بیشتر میشود که، در دوران اپیدمی کرونا، همچنان کودکان زبالهگرد وارد سطلهای بزرگ زباله یا «دپوی زبالهها» میشوند تا بتوانند سهمیه روزانهای که کارفرما برای آنها مشخص کرده است، فراهم کنند. سطلهای زباله اغلب پر از شیرابه زبالات و محل تجمع حشرات گوناگون هستند که حتی در شرایط عادی نیز محیط مناسبی برای رشد و انتقال انواع بیماریها تلقی میشوند. با این حال، موضوع کودکان زبالهگرد همچنان بدون راه حلی جدی و عملی از سوی مسئولان باقی مانده است. تا پیش از گسترش کرونا، مردم گاهی به این کودکان کمکهایی میکردند. برای آنها غذا یا لباس میخریدند، یا گاهی وسیلهای که برای تحصیل آنها کاربرد داشته باشد، برایشان فراهم میکردند. اما پس از شروع کرونا، همه از این کودکان فرار میکنند. ترس از سرایت کرونا باعث شده است تا کمکهای مردمی کمتری به این قبیل افراد برسد. در حالی که وزارت بهداشت به مردم توصیه کرده است تا برای جلوگیری از سرایت کرونا در خانه بمانند، کودکان زبالهگرد تا پاسی از شب به دنبال یافتن یک قوطی فلزی بیشتر یا یک کاسه پلاستیکی، مدتی طولانی در میان زبالههای انباشته کندوکاو میکنند.آنها ساعت کاری ندارند، و اگر نتوانند سهمیه درخواست شده را جمعآوری کنند، احتمالا با واکنش شدید «کارفرما»های خود مواجه میشوند.