آیا جمهوری اسلامی میتواند ادعا کند در سیاست خارجیاش استقلال کامل دارد؟ پاسخ مثبت به این پرسش در واقع نکته کانونی چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی است که کسب استقلال را دستاورد انقلاب اسلامی میداند. مصداق اینکه اینک ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی دولتی مستقل است بهوفور در سخنان رهبر کنونی و پیشین جمهوری اسلامی دیده میشود. آنها دولت قاجار را مرعوب روسیه، رضا شاه را دستنشانده انگلیس و محمدرضا شاه را نوکر آمریکا میدانند.
علی خامنهای در اهمیت استقلال سیاسی بهدستآمده در جمهوری اسلامی تا آنجا تاکید دارد که «منافع ملی» را آن چیزی میداند که به «هویت ملی» آسیب نرساند. او میگوید: «آن چیزی که ظاهرش منفعت است، اما باطنش با هویت ملی ناسازگار یا معارض است، در واقع، منافع ملی نیست، زیان ملی است.» رهبر جمهوری اسلامی سپس، به جوانان یادآور میشود که باید «مباهی به این هویت و استقلال باشند» و در ادامه میافزاید: «جوانهای امروز ما قدر استقلال را هم نمیدانند. خب، جوان دانشجو از اول عمرش، در یک کشوری زندگی کرده که هیچ وابستگی سیاسی و عقیدتیای به قدرتهای خارجی نداشته. از اول، همیشه دیده که در مقابل قدرتهای خارجیای که دیگران جرات نمیکنند بگویند بالای چشمتان ابرو است جمهوری اسلامی ایستاده. این استقلال سیاسی است. این را از اول دیدهاند، [لذا] قدرش را نمیدانند. آن دورهای را که هرچه آمریکا میگفت و قبل از او، هرچه انگلیس میگفت باید در کشور تحقق پیدا میکرد، اینها درک نکردهاند.»
چنین استدلالهایی در ادبیات رهبر جمهوری اسلامی بهوفور دیده میشود. در نگاه او، اگر هویت ملی مخدوش شود، هیچ انتفاع مادی (مثلا اقتصاد شکوفا) ارزشی ندارد. او بهصراحت میگوید که جمهوری اسلامی بهدلیل برخورداری از هویت مستقل سیاسی، میتواند در برابر قدرتهای خارجی بایستد؛ کاری که به گمان او، بسیاری از کشورهای دیگر نمیتوانند بکنند.
«نه شرقی، نه غربی» به معنای توازن در سلطهناپذیری
همانگونه که گفته شد، «استقلال» به معنایی که در چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی از آن اراده میشود عبارت است از «سلطهناپذیری» و «دولت مستقل» در معنایی که جمهوری اسلامی اراده میکند در برابر «دولت مستعمره» نیست. برای مثال، هند دورهای طولانی (۱۶۱۲–۱۹۴۷) مستعمره بریتانیا محسوب میشد تا اینکه در سال ۱۹۴۷، از بریتانیا کسب استقلال کرد. دهها کشور جهان را میتوان مثال آورد که مستعمره بودند و اینک، دولت مستقل محسوب میشوند. ایران هرگز مستعمره کشور دیگری نبود. با این حساب، آنچه بر دولتهای قاجار و پهلوی بهعنوان دولتهای «غیرمستقل» ایراد گرفته میشود چیست؟
در نگاه جمهوری اسلامی، دولتهای پیشین ایران «نوکر» بودند، اگرچه مستعمره نبودند. بسیار دیده شده است که مقامهای جمهوری اسلامی کشورهای عربی را فاقد استقلال واقعی میدانند، چرا که نمیتوانند در برابر تصمیم آمریکا اعتراض کنند.
استقلال در این معنا عبارت است از رهایی از «سلطه و اقتدار» خارجی. مدعای جمهوری اسلامی این است که در ازای تمام هزینههای هنگفتی که بر ایران تحمیل کرده، این نظام برخلاف قاجار و پهلوی، رها از سلطه و اقتدار خارجی است.
اگر گذرمان به وزارت امور خارجه بیفتد، میبینیم که بر سردر آن شعار «نه شرقی، نه غربی» نقش بسته است. این شعار از بنیادیترین شعارهای دوران انقلاب بود. در این شعار، رهایی از سلطه شرق و غرب بهطور یکسان مطرح شده است. بنا بر مفاد این شعار، تا هنگامی که کشوری تحت سلطه کشور دیگری، چه غربی چه شرقی، قرار گیرد، کشوری مستقل تلقی نمیگردد.
به عبارت دیگر، تمام اهمیت استقلال سیاسی یک کشور در آن است که بهطور «متوازن» در روابطش «سلطهناپذیر» باشد. با این حساب، آیا جمهوری اسلامی اینک نظامی سلطهناپذیر است؟
تبعیض در دشمنی
جمهوری اسلامی بهوضوح در دشمنی با آمریکاست. ادبیات سیاسی انقلاب پر است از شعار «مرگ بر آمریکا». این در حالی است که پس از استقرار جمهوری اسلامی، جز در سالهای اول، در سیاست خارجیاش مطلقا هیچگونه مخالفتی با روسیه و چین دیده نمیشود. این وضعیت پیش از انقلاب برعکس بود. در آن دوران، باب نقد ایدئولوژی و رفتار چین و شوروی مفتوح بود اما رسانههای رسمی مطلقا اجازه نقد آمریکا را نداشتند. به عبارت دیگر، نظام پادشاهی و نظام جمهوری اسلامی هر دو گرفتار «تبعیض در دشمنی» بودهاند؛ یکی در موضع دشمنی با مسکو بهنفع واشینگتن بود و دیگری در دشمنی با واشینگتن بهنفع مسکو و پکن است.
در اثبات این مدعا که در جمهوری اسلامی، کسی اجازه نقد و اعتراض به مسکو و پکن را ندارد میتوان دهها مثال آورد. همین بس که هرگز دیده نشده است علی خامنهای انتقادی، ولو اندک، از سیاست چین و روسیه کرده باشد. این رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی بهویژه با برگزیدن سیاست «نگاه به شرق» شدت بیشتری گرفت. مستند کردن این ادعا بحث مستوفایی میطلبد. در اینجا، تنها به یک نمونه بسنده میشود.
کرونا و امتناع از نقد چین
موضوع محافظهکاری جمهوری اسلامی در نقد چین و روسیه تاکنون توجه بسیاری از صاحبنظران را برانگیخته و مقالات بسیاری در این خصوص نوشته شده است. اما شیوع ویروس کرونا، که اینک جهانیان را به چالشی بیبدیل مبتلا ساخته، نزدیکترین مثال است.
با شیوع ویروس جدید کرونا در ووهان چین، هنگامی که کشورهای جهان پروازهایشان به این کشور را محدود کرده بودند، شرکت هواپیمایی ماهان نه تنها پروازهایش را متوقف نکرد که از آن بدتر، حمید عربنژاد، رییس این شرکت، به دیدار سفیر چین در تهران شتافت و تاکید کرد که این شرکت مایل است به همکاری خود با چین ادامه دهد. این موضعگیری او پیامدهای خطرناکی برای سلامت میلیونها ایرانی داشت و موجب شد شیرین عبادی، حقوقدان برنده جایزه صلح نوبل، از نزدیکان قربانیان کرونا بخواهد علیه شرکت ماهان اقامه دعوی کنند. بهرغم نقش بارز این شرکت در تهدیدی که اینک سلامت ایرانیان را هدف قرار داده، دستگاه قضایی ایران تاکنون هیچ واکنشی نشان نداده است.
اما نقش مخرب چین در لاپوشانی تهدیدی که نسل بشر را به خطر انداخته است در سخنان کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت، آشکارا بیان شد. او در انتقادی نرم از چین، گفت اطلاعات نادرستی که از چین مخابره میشد «شوخی تلخی با همه دنیا» بود. همین انتقاد کوچک واکنش و دلخوری سفیر چین در تهران را برانگیخت و موجب شد برای دلجویی از او، دو نهاد حاکمیتی به میدان بیایند.
عباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه، بلافاصله به تقدیر از سخاوتمندی چین پرداخت و گفت: «دولت و مردم چین پیشتاز مقابله با ویروس کرونا هستند و باسخاوت به کشورهای جهان کمک میکنند. شجاعت، تعهد و حرفهایگری چین در مهار کوویدـ۱۹ مستحق تقدیر است. در این شرایط سخت، ایران همواره ممنون چین است.»
اما مهمتر از موضع وزارت خارجه، موضعگیری تند اداره سیاسی سپاه پاسداران بود که سخنان جهانپور را «اظهارات غیرمسئولانه»، «حاشیهسازی»، «خلاف منافع ملی»، «بیجا»، «ادعای غیرکارشناسانه» و «تاسفبرانگیز» خواند که سبب «دلخوری» سفیر و دولت چین شده است و تاکید کرد که باید ضمن دلجویی فوری از چین و «جبران این اظهارات بیجا»، بررسی «ابعاد پشتپرده احتمالی» این سخنان در دستور کار قرار گیرد.
برای درک وادادگی سیاسی جمهوری اسلامی به چین همین بس که تصور کنیم اگر بهجای چین، آمریکا منشا شیوع این ویروس بود و اگر بهجای چین، اندک تردیدی درباره دادههای آماری آمریکا وجود داشت، تاکنون چه جاروجنجالهایی که علیه آمریکا به پا نشده بود. اما نوبت به چین که میرسد، همان اندک انتقاد نرم سخنگوی وزارت بهداشت هم تحمل نمیشود.
برای باور اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی متوازن نیست همین بس که به یاد آوریم مطلقا هیچیک از مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون به رفتار فوقالعاده خشن دولت چین با مسلمانان اویغور اعتراض نکردهاند. این وضعیت عینا در مورد روسیه نیز صدق میکند.
با شرح مختصری که آمد، اکنون پرسش اساسی این است که آیا جمهوری اسلامی میتواند مدعی شود واجد سیاست خارجی کاملا مستقل است؟