بیشتر از صد سال از باز شدن پای شناسنامه به زندگی ایرانیان میگذرد اما پس از یک قرن همچنان مردمانی هستند که بیشناسنامه ماندهاند. مردمانی که ریشه و اصالت ایرانیشان بسیار بیشتر از یک قرن است اما زیستن در جغرافیایی دور از مرکز آنها را از داشتن شناسنامه محروم کرده است. بیشناسنامهها بیهویتند. کسی به رسمیت نمیشناسدشان و به هنگام بحران محرومیتشان مضاعف میشود. مسئولان هم سالهاست که صدای وعدههایشان گوش فلک را کر کرده است اما بویی از عمل به مشام نمیرسد.
کسی دقیق نمیداند بیشناسنامههای سیستان و بلوچستان چند نفرند. نمایندههای استان در مجلس و برخی آمارهای غیررسمی شمار مردمان بیشناسنامه را صد هزار نفر تخمین میزنند. غالب این بیشناسنامهها روستاییانی هستند که پدران و پدربزرگانشان به دلیل دوری از شهر و مشکلات دیگر، پی گرفتن شناسنامه نرفتهاند. عدهای نیز مادر ایرانی و پدر غیرایرانی داشتهاند. مردم سیستان و بلوچستان سالهاست پیگیر شناسنامهدار شدن این شهروندان ایرانی هستند اما با وجود اقداماتی که انجام شده است، همچنان موانع بزرگی بر سر راه عدهی زیادی از بیشناسنامهها برای احیای هویتشان وجود دارد.
ساناز تبری، پژوهشگر اجتماعی در این باره میگوید: «از زمان آغاز صدور شناسنامه در ایران، ساکنان این منطقه به موجب سبک زندگی عشایری، بیاعتقادی به الزامات قانونی موجود و یا عدم دسترسی به ادارات ثبت احوال تمایل چندانی به دریافت شناسنامه نداشتند. علاوه بر این گذران زندگی با مشاغلی چون کشاورزی، دامپروری، صیادی و… در کنار روشهای آموزش سنتی نیازی را برای ثبت قانونی متوجه این افراد نمیکرد. این شیوه زندگی با گسترش مفاهیمی مانند رفاه اجتماعی و آموزش دچار تزلزل شد و دیگر پاسخگوی نیازهای کنونی افراد نبود.»