قتل «آرش کسروی»، موبد زرتشتی در کرمان از زمان وقوع باعث در گرفتن بحثهای گستردهای در میان کاربران شبکههای اجتماعی و شهروندان ایرانی در داخل و خارج کشور شده است. گفتوگوها پیرامون اجرای قوانین تبعیضآمیز ایران در حق اقلیتهای دینی و مذهبی تا شرایط اجتماعی و سیاسی نابرابر برای غیرمسلمانان دور میزند.
حضور برخی شهروندان و هم کیشان موبد زرتشتی در مراسم خاکسپاری او
روز سوم مرداد خبر کشته شدن آرش کسروی موبد زرتشتی همراه یک زن و مرد دیگر در کرمان منتشر شد. نه روز بعد یعنی ۱۲ مرداد رییس کل دادگستری کرمان جزییاتی درباره این قتل ارایه کرد، جزییاتی که به بحث درباره حقوق اقلیتهای مذهبی دامن زد.
او مدعی شد قاتل که مباشر آرش کسروی بوده و با انگیزه مالی او را کشته به خاطر عذاب وجدان ناشی از قتل خودکشی کرده است. البته اعلام کرد که همدستان او دستگیر شدهاند.
واکنش شهروندان زرتشتی نسبت به حرفهای رییس دادگستری کرمان چیست؟
هویت قاتل مهم نیست؛ ارتکاب قتل کمهزینهشده
«میترا»، از زرتشتیان ساکن فرانسه میگوید: «زرتشتیانی که بعد از انقلاب و به دلایل مختلف جان و داراییشان مورد دستبرد قرار گرفته، کم نیستند. از کسرا وفاداری و منوچهر فرهنگی که ژوئنشان ازدسترفته تا ارباب هرمز، خانوادههای ساسانفر و صداقت که اموالشان مصادره شده، جزو زرتشتیانی هستند که در سالهای بعد از انقلاب دچار مشکل شدند.» او میگوید: «در تمام این موارد، دستبرد یا جنایت در محلی اتفاق افتاده که ریسک مجازات کمتری برای جانی داشته باشد.»
این فرد زرتشتی اینطور توضیح میدهد: «قاتل کسرا وفاداری در فرانسه دستگیر شد. با وجود اثبات قتل، او فقط به چند سال زندان محکوم و بعدتر آزاد شد. در مورد اموال مصادرهشده هم تکلیف روشن است. مصادرهکننده به کسی جواب پس نمیدهد.»
او که بیشتر از چند دهه ساکن فرانسه است، اینطور نتیجهگیری میکند: «به نظر من، مهم نیست که چه کسی آرش یا افراد دیگر را کشته یا اموالشان را تصاحب کرده. مهم این است که حکومت با شیوه رفتارش در مقابل مقصر و داستانسرایی دراینباره، هزینه خشونتورزی در مقابل غیرمسلمانها را بهشدت پایین آورده است.»
«منوچهر فرهنگی»، از زرتشتیان ساکن اسپانیا در شب یکم فروردین سال ۱۳۸۷ با ضربه چاقوی یک زن ناشناس کشته شد. او تا پیش از انقلاب ایران صاحب کارخانه داروسازی «آترا» بود. ساخت مجموعه ساحلی در بندر انزلی نیز از پروژههای او در دهه ۵۰ خورشیدی بوده است. او بعدتر در اسپانیا به فعالیتهای فرهنگی و تاسیس موسسههای آموزشی ادامه داد. در همان زمان برخی سایتهای خبری خارج از ایران، دلیل قتل منوچهر فرهنگی را موضعگیریهای سیاسی او در مقابل جمهوری اسلامی اعلام کردند. خبرگزاریهای داخل ایران ازجمله تابناک این فرضیه را رد کرده بودند.
«کسرا وفاداری»، فعال فرهنگی زرتشتی و ساکن فرانسه بود. او در ۲۷اردیبهشت۱۳۸۴ در منزل شخصیاش در حومه پاریس به قتل رسید. آقای وفاداری انتقادهای تندی را به حکومت ایران و ازجمله، به مباحث دینی و فرهنگی مرتبط با اسلام وارد میکرد. قاتل آقای وفاداری درنهایت بازداشت و به تحمل ۱۴ سال حبس محکوم شد. کسرا وفاداری پیشتر نیز توسط برخی افراد ناشناس تهدید یا ربوده شده بود.
مثل یک فیلمنامه بالیوودی
«بهرام»، یکی از زرتشتیان ساکن کالیفرنیای آمریکا آنچه رخ داده را به یک سناریوی فیلم تشبیه میکند. او اینطور توضیح میدهد: «پلیس اعلام کرد آرش (مقتول) مست بوده. بعد گفته شد، قاتلش عذاب وجدان گرفته و خودکشی کرده. دعوا هم نه به خاطر چندین هکتار زمین و دارایی که بر سر چند هزار دلار پول بوده است. انگار یک نویسنده کمحوصله داستانهای جنایی، قصهای را سرهم کرده تا عدهای کوتاه بیایند و داستان را کش ندهند.»
«رستم»، یکی دیگر از ساکنان ایران دراینباره میگوید: «همه میدانیم که همیشه در پروندههای قتل موارد مبهم زیادی وجود دارند و پیدا کردن سرنخهای مهم و رسیدن به نتیجه نهایی مدتی طول میکشد؛ اما در این مورد، همهچیز با جزییات دقیق طوری تعریف شده که انگار یک نفر خودش در صحنه قتل حضور داشته است.»
او میگوید هرچند ما کارآگاه یا کارشناس جنایی نیستیم اما به لطف چند قتل معروف اخیر ازجمله ماجرای نجفی میدانیم که همهچیز از همان اول واضح و روشن نیست. در این مورد اما همهچیز بسیار دقیق بازگو میشود. همین تعجببرانگیز است.
این زرتشتی ساکن ایران میگوید، هرچند نماینده زرتشتیان در مجلس قول داده ماجرا را پیگیری کند و برای خانواده مقتول وکیل گرفته اما «وقتی پای قصه در میان باشد، نویسنده اصلی میتواند سناریو را هر طور دلش بخواهد، بنویسد.»
سهراب از زرتشتیان ساکن ایران میگوید: «در پرونده قتل نجفی، شهردار سابق تهران خیلیها از سرعت محاکمه و جمع شدن سناریو ابراز شگفتی کردند. در پرونده آرش هم همین اتفاق افتاده است. همهچیز خیلی سریع جمع شد، بدون اینکه درباره جزییات حرفی به میان بیاید. دادستان شفاف نیست. نماینده زرتشتیان در مجلس هم به دیپلماسی سکوت باور دارد. در چنین شرایطی مهم نیست چه کسی قاتل باشد. نتیجه ثابت است.»
باید صدایمان را بلند کنیم
«مهین»، یکی از زرتشتیان ساکن ایران است. او از زمانی که خبر قتل آرش کسروی منتشر شد، در صفحاتش در شبکههای اجتماعی به بازگو کردن دیدگاههایش دراینباره پرداخته است. این جوان زرتشتی میگوید: «معتقدم ما مردم باید به داد هم برسیم. از سیاسیون کاری ساخته نیست. همکیشانمان در تمام دنیا باید بدانند ما چه مشکلاتی داریم. آنها دستشان بازتر است و میتوانند کمک کنند.»
او دراینباره توضیح میدهد: «سالها پیش شخصی به نام مانکجی که از پارسیها (زرتشتیان هند) بود، بعد از پی بردن به مشکلات زرتشتیان ایران با شاهان قاجار وارد مذاکره شد. او درنهایت توانست فرمان لغو جزیه (مالیات غیرمسلمانها) را از شاه بگیرد. حالا همکیشان خارج میتوانند چنین کمکی باشند.»
کمک «مانکجی لیمجی هاتریا» برای لغو «جزیه» یکی از مسایلی است که هر دو گروه زرتشتیان ایران و پارسیان در هندوستان از آن به نیکی یاد میکنند. به باور هر دو طرف، اقدامات مانکجی نشاندهنده رابطه مستحکم میان زرتشتیان و پارسیان در طول تاریخ بوده است.
او برای اولین بار در دهه ۱۲۳۰ خورشیدی به ایران سفر کرده بود. در این سفر متوجه شد غیرمسلمانان ساکن ایران باید به دولت مرکزی خراجی تحتعنوان جزیه بپردازند؛ مالیاتی که پرداخت آن برای بسیاری دشوار بود. پس از ۲۹ سال مذاکره با دولت ایران، بعد از پرداخت کل جزیه غیرمسلمانان ایران برای ۲۰ سال، فرمان لغو جزیه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد.
مهین به ایرانوایر میگوید: «در جامعهمان دو نظر مختلف وجود دارد. بعضیها میگویند باید بگذاریم مسایل در خفا و پشت پرده حل شود. گروهی دیگر اما امیدی به این پشت پردهها برایشان نمانده است.» مهین میگوید جزو گروه دوم است.
مساله قتل آرش کسروی هنوز یکی از مسالههای مهم در جامعه زرتشتیان ایران است. موضوعی که چگونگی پیگیری آن میتواند وضعیت پروندههای جنایی مشابه برای بقیه اقلیتهای دینی و مذهبی را نیز مشخص کند.