۱۰ خرداد، ۱۴۰۰

مهاجرت اجباری روستانشینان سیستان و بلوچستان/«تا شکم بچه‌هامان خالی نماند»

 ۴۰ تا ۵۰ درصد روستاها در حال تخلیه هستند. بدون حل مشکلات مبدا این مهاجرت‌ها نمی‌توان جلوی این پدیده را گرفت.

عصر ایران – همشهری در گزارش میدانی و تحلیلی به تاثیر خشکسالی و بی‌آبی در روستاهای سیستان و بلوچستان پرداخت که به مهاجرت بخش جالب توجهی از جمعیت این مناطق به شهرهایی چون تهران، زاهدان و چابهار منجر شده است.

خشکسالی

مریم لطفی در این گزارش نوشت: زمین خشک است، آسمان خشک است، مانند دهان کودکان، زنان و مردان سیستانی و بلوچ. تیغ تیز خشکسالی گلوی مردم را می‌فشارد. هامون انگار سال‌های سال است که رد آب و تازگی به‌خود ندیده است. قایق‌ها به خشکی نشسته‌اند و شبیه شوخی نازیبایی در اطراف صحرای دریا رها شده‌اند. بعضی از پیرزن‌ها و پیرمردهای روستای خراشادی در بخش تیمورآباد شهرستان هامون، بی‌حوصله در سایه کم‌جان جلوی خانه‌هایشان کز کرده‌اند و با چشم‌های سرخ، سرخ از داغی آفتاب، غریبه‌ها را می‌پایند.

انگار در روستا گرد پیری پاشیده‌اند و هیچ نشانی از جوان‌ها نیست. جوان‌ها ترک دیار کرده‌اند و به امید آینده روشن‌تر راهی شهرهای دور و دراز شده‌اند. جوان‌ها پشت کرده‌اند به خشکسالی، به بی‌آبی و به بیکاری و رنج این روزها که میراث سرزمین آباء و اجدادی‌شان است. حاجی بابا پیرمرد ۷۸ ساله‌ای است که به زحمت فارسی حرف می‌زند. دست‌هایش را سایه‌بان چشم‌های سرخش می‌کند و زمین‌های دور را نشان می‌دهد. زمین‌هایی که روزگاری، آباد بودند و حالا چند سالی می‌شود که برکت از آنها رفته است.

حاجی بابا ترجیع‌بند حرف‌هایش یک جمله است: «واقعا مشکل است.» هرچه می‌گوید غصه‌اش می‌گیرد و بعد این جمله را تکرار می‌کند: «۲۰ روز است پسرم با زن و بچه‌اش رفته تهران. توی یک گاوداری جا گرفته و مثلا قرار بود همانجا کار کند. شیر بدوشد و نظافت کند، اما تا الان بیکار بوده است. من پول قرض می‌کنم و برایش می‌فرستم تا وقتی کار گیرش بیفتد. واقعا زندگی مشکل است. نه می‌شود صیادی کرد، نه کشاورزی. آب نیست و زمین‌ها همه خشک شده‌اند. با بیکاری و بدبختی با زن و بچه روزگار می‌گذرانیم. در سیستان زندگی واقعا مشکل است. آب هم به ما نمی‌دهند. لوله‎‌کشی کرده‌اند، اما آب نیست. زمین‌های کشاورزی‌مان کامل خشک شده، واقعا مشکل است.»